حرف خاص که نه هیچوقت حرف خاصی نداشتم ولی تازگیا دارم میترسم و اعتماد اعتمادی که نسبت به همه چیز از دست دادمش نمیدونم از کی نمیدونم چرا یا حتی نمیدونم ریشه ی این تغییرات نامطلوب کجاست
از این تکرار ساعتها از این بیهوده بودنها از این بی تاب ماندنها از این تردیدها نیرنگها شکها خیانتها از این رنگین کمان سرد آدمها و از این مرگ باورها و رویاها پریشانم …
. خدا، چیست؟کیست؟کجاست؟ خدا در دستیست که به یاری میگیری، درقلبیست که شاد میکنی، درلبخندیست که به لب مینشانی، خدا درعطر خوش نانیست که به دیگری میدهی، درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی، آنجاست که عهدمیبندی و عمل میکنی، خدا؛ درتو،باتو، و برای توست... زنده یاد سهراب سپهری