دوست خوبم
دوست خوبم

دوست خوبم

روزهای سخت

دیروز ۱۳ اسفند ساعت یازده و بیست و یک دقیقه مدیر کارگاه از هویزه بهم زنگ زد که نیاز داریم بهت برای اهواز . دیروز خیلی روز بدی بود برام بغضم گرفت خیلی بد بود حالم رفتم دستشویی گریه کردم گفتم نکنه من ببرن محل کار اونجا کار اینجا از دست بدم 

این خاطره الان می‌نویسم که یادم باشه یک‌ ماه دیگه وضعیت من و

امروز دوستم زنگ زد با امام رضا صحبت کنم نمی‌تونستم حرف بزنم فقط گفتم تمام رضا کمکم کن 


دیدار ناموفق دوست .

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سفر جدید پیش دوستم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خاطر با دوستان و گرفتن سویت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دوست دخترم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.