دوست خوبم
دوست خوبم

دوست خوبم

ترس از بالا رفتن سن

دیروز یکی از همکارن میگفت فلانی سنت داره میره بالا امسال زن نگیری دیگه هیچکی بهت زن نمیده یکدفه ترس بیشتری وجودم گرفت واقعا چکار کنم اینده چه میشه با این اوضاع شغل و ضع خراب شده مملکت که زحمت هشت سال یکدفه تو بانک هیچ شد.

روز خوب میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

روز ها داره سریع و پشت سر هم میره چیزی که مانده این که من هنوز تو حسرت زن گرفتن هستم یعنی روزی میاد که من زن بگیرم و زندگی بکنم

زن گرفتن

همین الان داداشم زنگ زد نزدیک چهل دقیقه صحبت کرد می‌گفت باید زن بگیری می‌گفت دختر خاله دیده اون بگیر من زیاد خوشم نمیاد .

پیشنهاد دختر پسر عمه داد نمیدانم چکار کنم تردید دارم 

می‌گفت این ماه باید تکلیف خودت روشن بکنی

زیارت

با سلام

پریروز رفتم تهران رفتم زیارت امام زاده صالح خیلی خوب بود هم زیارت هم بازار گردی واقعا تنها جایی که احساس میکنی زندگی در جریان خیلی پرجنب و جوش ولی یک چیزی که خیلی تو ذوق میزنه اینه همه گداست که همه جا هستن یعنی باید یکسره دست تو جیب باشه و به گدا پول بدی .

خواستگاری دوست دخترم

دو روز به دوست دخترم پیام دادم جواب نمیداد ظهر پیام داد که کار دارم من هم نوشتن اشکال نداره احت باش بعد نوشته میدانی عمو برای چه میخواد میخواد بیاد خواستگاری من میگفت من راضی نیستم مادرم خودش هماهنگ کرده با خانواده من هم دیگه هیچی نگفتم و نخواهم گفت تمام شد .

کلا زندگی شده برای من عجب روزگاری با هرکه دوست میشم ازدواج میکنه