دوست خوبم
دوست خوبم

دوست خوبم

وارد بازی بدی شدم

بعد از 36 سال سن مهرماه بود اتفاقی  تو اینستا با یک خانم اشنا شدم الان چند ما هر ماه بیش از 3 ساعت تو راه هستم که برم دیدن خانم  هر بار رفتن هم نزدیک دو میلون هزینه داره دست خودم نیست نمیدانم چرا اینجور شدم اصلا وضع زندگیم چه میشه یک زندگی بی برنامه دارم 

دوست خوب هرگز فراموش نخواهد شد

تو راه بودم  یکدفعه  به محل رسیدم که  قبل تو این  محل  به دوستم. زنگ زدم  باهاش صجبت کردم. زندگی. چه زود میگذره و تو این گذر  زندگی. با دوستان. اشنا میشیم  ک  بخشی از زندگی ما هستن  این دوستم ک  میگم خانم  تیموری بودن که. بهترین لحظات عمر جوانیم باهاش ارتباط داشتم فقط ارتباط تلفنی  در موردش بگم یک دختر مهربان و صبور در مدت 4 سال که باهاش دوست بودم یک بار عصبانیت ازش ندیدم . خانم تیموری رواشناس بودن همیشه هم من. راهنمایی میکردن  من قلبا حرفاش قبول داشتم ولی  دوست داشتم باهاش لج. کنم  جدیدا گفتند که ازدواج گردن و ارتباط ما قطع شد . قلبا ارزوی خوشبختی براش دارم  و انشالا به زودی صاحب بچه بشه.


بعد از مدت ها آمدم بنویسم .

این بگم امروز گوشی که خریدم ب دستم رسید و اولین خاطره دارم با اون می‌نویسم . زندگیم  همون‌جوری داره میگذره .کار جدیدم هم  مشغول  میگذره دیگه . الان کم‌کم دارم احساس تنهایی میکنم اون زمان که با دخترها دوست بودم همش پیام میدادم و زنگ میزدم گذشت الان تنها شدم . باید تصمیم بگیرم .