دوست خوبم
دوست خوبم

دوست خوبم

سفر


چند روز پیش رفتم اهواز برای یک مصاحبه که یکی از دوستان عزیز ( خانم عرشیا مهربان ) زحمت کشیدن و شرایط مصاحبه اماده کرده عصر چها ر شنبه رسیدم اهواز بعدش هم رفتم دزفول شب دزفول بودم رفتم خانه معلم صبح روز دوشنبه هم رفتم بسمت شوش برای مصاحبه موقع رفتن به مصاحبه من راه گم کردم راننده عرب بود و مسافرها هم عرب من هم هرچه گفتم کجا میری راننده گوشش هم سنگین هم بود مسافرها هم چیزی نگفتن ن تا رسیدم به یکی از روستاها اطراف شوش موقع برگشتن برای مصاحبه اعصاب درستی نداشتم هر چه سوال پرسیدن گفتم بلد نیستم بعضی روزها کلا روز بد بیاری نمیشه کاری کرد موقع برگشتن خیلی اعصابم خورد بود لحظه شماری میکردم کی میرسم خانه درهر حال دو روز دنبال اون کار بودم یک مقدار هم پول خرج کردم و بی نتیجه . ولی واقعا دوست خوبم زحمت زیادی کشیدن ارزوی سلامتی دارم و ارزوی خوشبختی 

سلام


سلام دوستان چند وقت یک  سری مشکلات بود نشد بنویسم 

سلام


سلام دوستان چند وقت یک  سری مشکلات بود نشد بنویسم 

ای کاش

ای کاش.....
شب را سحری
دل راقراری
درد را درمانی
و
مرا
دلداری
بود.

وحشتناک

دیشب ساعت 7 خوابیدم ساعت 11 بیدارشدم بعدش خوابم نبرد تا ساعت 1 خوابم برد تو خواب بودم احساس کردم یکی در اتاق زد بهش گفتم کی هر کاری کردم نتوانستم ازخواب بیداربشم بعدش احساس کردم دارم با انگشت به پشت گردنم میزنه داشتم سکته میکردم تا بیدار شدم کسی نبود هر چه نگاه کردم صدا در هم نیامد الان سه بار انجور میشم