دوست خوبم
دوست خوبم

دوست خوبم

خواب عجیب

ما در زمان 20 سال پیش با بچه ها خانواده خاله تو یک خانه زندگی میکردیم بخاطر درس خواندن چون تو روستا امکان نداشت  اونها 4 نفر یک اتاق بودن ما هم 4 نفر یک اتاق دیگر .دیشب خواب دید م من خودم تنها اتاق خودمان هستم بعدش مرحوم پدرم با مادر و خواهر بزرگم امدن مهمانی من / من هم رفتم از مغازه نزدیک خانه میوه بخرم هر مغازه که میرفتم یا بسته بود یا میوه نداشت و یا میوه ها خراب بود من هم کل فکرم این بو د که مهمان دارم و میوه هم نخریدم تمام خواب دیشب به بحث با مغازه دارها گذشت . 

تا اینکه ساعت 5/30 همکارم امد بیدارم کرد و گرنه خواب می ماندم

انشالله که خیر باشه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.